در مطالب پیشین توضیح داده شد که تمامی سیستمهای گوناگون موجود در جهان از سیستمهای طبیعی و بیولوژیک تا سیستمهای ساخته دست بشر از قبیل سیستمهای الکترونیکی، مکانیکی، هیدرولیکی و سیستمهای اجتماعی برای ماندگاری و بقا و پاسخگویی بهینه به نیازها و اهدافی که برای آنها طراحی شدهاند نیازمند اعمال سطحی از کنترل بر رفتارهای سیستم میباشند .
در این مطلب در تلاش هستیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که سیستم کنترلی مناسب برای رساندن جامعه به نقطه مطلوبی که هر کنشگر ویا جامعهای میتواند آن را خود ترسیم نماید چه نوع سیستمی است؟ به عبارتی از بین دو سیستم کنترلی حلقه بسته و حلقه باز که در بخشهای پیشین توضیحاتی پیرامون آنها ارائه شد، کدام یک برای رساندن جامعه به نقطه مطلوب[1] مناسبتر میباشند؟ از آنجا که سیستمهای اجتماعی همواره در معرض سیگنالهای اخلالگر درونی و بیرونی غیر قابل پیشبینی میباشند و همچنین با توجه به ویژگیهای هر یک از این دو سیستم کنترلی که در مطالب پیشین به آنها اشاره شد؛ به این پاسخ میرسیم که سیستم کنترلی مناسب برای افزایش توانایی سیستمهای اجتماعی جهت مواجهه بهینه با پیچیدگیهای محیطی و در نتیجه افزایش طول عمر و ماندگاری آنها سیستم کنترلی حلقه بسته است.
مدل سیستم کنترلی حلقه بسته که نمونه شماتیک آن در مطالب پیشین نشان داده شد، مدلی است که بر تمامی سیستمهای اجتماعی از کوچکترین و خردترین سیستم اجتماعی یعنی خانواده تا سیستمهای اجتماعی کلانی در مقیاس کشور و حتی جهان قابل اعمال بوده و به نظر میرسد مدلی مناسب برای رساندن آنها به نقاط مرجع مدنظرشان میباشد. جوامع انسانی چه در مقیاس خرد و چه در مقیاس کلان برای افزایش توانایی خود در جهت مواجهه با پیچیدگیهای روزافزون محیطی و افزایش امکان بقا و ماندگاری خود ناگزیر از حرکت به سوی چنین الگویی میباشند، تاسیس سازمانهای بینالمللی از قبیل سازمان ملل متحد از همین منظر قابل تحلیل و بررسی است که برای دور نیافتادن از بحث در فرصتی دیگر به آن پرداخته خواهد شد.
در ادامه با کاربرد این مدل در مورد سیستمهایی در مقیاس کشور، جهت روشنتر شدن پتانسیل فراوان نهفته در آن از نظر تحلیلی، تلاش مینماییم اجزاء مختلف آن را شناسایی نماییم. گرچه میتوان سطوح مختلفی را برای سیستمهای اجتماعی به معنای عام آن (متشکل از سیستمهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، زیست محیطی) در مقیاس روستا، شهر، استان، کشور و جهان بر شمرد که در نهایت نیز به دلیل وابستگی و ارتباط تمامی این سیستمها با یکدیگر و قرار داشتن آنها در درون یک ابرسیستم جهانی، یک تحلیل دقیق و جامع سیستمی میبایست تمامی این خرده سیستمها را به مثابه یک سیستم یکپارچه در نظر گیرد، اما فعلا با انطباق مرزهای جامعه بر مرزهای جغرافیایی کشورها، کلیت یک کشور را به عنوان یک سیستم در نظر گرفته و مدل زیر را از سیستم کنترل حلقه بسته آن ارائه مینماییم.
مدل سیستم کنترل حلقه بسته جامعه در مقیاس کشور
در ادامه پیرامون هر یک از اجزاء مدل فوق توضیحاتی ارائه میشود:
نقطه مرجع. همانطور که برای طراحی یک کنترل کننده در مهندسی کنترل نیازمند در اختیار داشتن برخی اطلاعات پایهای میباشیم که مهمترین و ابتداییترین آنها هدف و نقطه مرجعی است که یک سیستم در پی دستیابی به آن است؛ برای طراحی سیستم حکمرانی نیز که نقش کنترل کننده را در سیستم کنترلی حلقه بسته جامعه در مقیاس کشور ایفا میکند[2] نیازمند آگاهی از این امر هستیم که کلیت جامعه، از سیستم حکمرانی خود انتظار رساندن کشور به چه نقطهای را دارد. از لحاظ نظری نقطه مرجع میتواند نقطهای باشد که مورد توافق اکثریت افراد جامعه بوده و یا تنها مورد توافق بخش کوچکی از کنشگران جامعه باشد که ابزارهای مختلف قدرت را در اختیار دارند؛ اما از لحاظ عملی محدودیتهایی در این زمینه وجود دارد[3]. به نظر میرسد بشر به تاسی از جهان طبیعی میبایست بقا و ماندگاری بلند مدت را به عنوان نقطه مرجع سیستمهای اجتماعی خود در مقیاس کشور و جهان در نظر گرفته و کنترل کننده سیستم را با توجه به این هدف عام طراحی نماید.
پس نخستین گام در طراحی یک سیستم کنترلی برای جامعه در مقیاس کشور و جهان، مشخص کردن نقطه مرجعی است که خواهان رسیدن جامعه به آن میباشیم؛ پس از مشخص شدن این نقطه، در مرحله بعد میبایست تاریخ، امکانات و توانمندیهای جامعه مورد نظر را مورد بررسی قرار داده و با شناسایی آنها کنترل کننده و یا سیستم حکمرانی جامعه را به صورت بهینه به گونهای طراحی نماییم که سیستم مورد نظر را به نقطه مرجع نزدیک نماید. نکتهای را که باید در نظر داشت آن است که نقطه مرجع حتما میبایست نقطهای باشد که قابلیت اندازهگیری با استفاده از شاخصهای کمی و کیفی[4] را دارا باشد؛ نقطه مرجعی که نتوان آن را اندازهگیری کرد به معنای عدم توانایی برای طراحی کنترل کننده و اصولا عدم توانایی برای رساندن سیستم به نقطه مدنظر است و از آنجا که سنجشی پیرامون رسیدن و یا نرسیدن جامعه به آن نقطه صورت نمیگیرد؛ در مواردی ممکن است به سبب طراحی کنترل کنندهای که توانایی رساندن جامعه به نقطه مرجع را ندارد کلیت جامعه از نقطه مرجع فاصله بیشتری بگیرد. در شرایط فقدان سنجش خروجیهای سیستم که به معنای بی اطلاعی از وضعیت جامعه نسبت به نقطه مرجع در نظر گرفته شده است؛ سیستم حکمرانی به دلیل عدم تشخیص وضعیت ورودیها و خروجیهای سیستم کنترلی جامعه، به سیستمی حلقه باز تبدیل خواهد شد که بواسطه قرار گرفتن در معرض سیگنالهای اخلالگر درونی و بیرونی کلیت جامعه را دچار ناپایداری و نوسانهای شدید میکند، از آنرو که تحمل ناپایداری و نوسان، نه در سیستمهای مهندسی و نه در جامعه در بلند مدت امکانپذیر نیست، این نوسانها و ناپایداریها در سیستمهای مهندسی موجب از کار افتادن سیستم و در سیستم جامعه موجب بروز طغیان، انقلاب، شورش و تقویت سیستم اجتماعی جنبش در درون سیستم و یا هجوم سایر سیستمهای خارجی میگردد.
کنترل کننده. تا پیش از مشخص شدن هدف و نقطه مرجعی که جامعه به مثابه یک سیستم خواهان دستیابی به آن است طراحی کنترل کننده و سیستم حکمرانی بهینهای که بتواند جامعه را در بلند مدت به پایداری برساند اگرچه امکانپذیر است اما به نتایج مناسبی منجر نخواهد شد، اما همانگونه که حتی در طراحی کنترل کنندهها در مهندسی کنترل، خصوصیات زمینهای از قبیل درجه حرارت محیط، میزان رطوبت محیط و ... که قرار است کنترل کننده در آن کار نماید در نظر گرفته شده و به کار بردن کنترل کنندهای که برای یک شرایط زمینهای طراحی شده است، لزوما در شرایط زمینهای دیگر بهینه و کارآمد نیست؛ در طراحی کنترل کننده سیستم کنترلی جامعه نیز همین امر اما با دقت و اهمیت بیشتری میبایست لحاظ گردد؛ پیاده سازی نعل به نعل کنترل کننده و دستوراتی که در کشورهای توسعه یافته به خوبی سیستم را به پایداری رسانده است در کشورهایی با شرایطی متفاوت، که میبایست در طراحی سیستم کنترلی آنها، آن شرایط حتما در نظر گرفته شود؛ لزوما به معنای رسیدن این سیستمهای اجتماعی به پایداری و نقطه مرجع مدنظر نیست.
یک کنترل کننده ایدهآل در مهندسی کنترل، کنترل کنندهای است که در کوتاهترین زمان ممکن و با کمترین نوسان، پاسخ سیستم را به نقطه مرجع رسانده و سیگنال خطای اندازهگیری شده را به صفر نزدیک نماید و حتی در صورتی که بواسطه سیگنالهای اخلالگر بیرونی و درونی، سیستم دچار ناپایداری شد با توجه به سیگنال فیدبک و نقطه مرجع که در قالب ورودی به سیستم معرفی میشود، سیستم را به حالت پایدار بازگرداند. تمامی ویژگیهای ذکر شده عینا همان ویژگیهایی است که یک کنترل کننده ایدهآل در سیستم حلقه بسته جامعه نیز میبایست از آن برخوردار باشد.
سیستم. همانطور که پیشتر نیز بیان شد در این رویکرد سیستم میتواند از واحدهای اجتماعی بسیار کوچک همچون خانواده، شرکتهای خرد و مدارس تا واحدهای اجتماعی میانهای از قبیل دانشگاهها، وزارتخانهها و واحدهای اجتماعی کلانی از قبیل کشورها و حتی جهان را در بر گیرد، تنها نکتهای که باید آن را در نظر داشت آن است که همانند طراحی سیستمهای کنترلی در مهندسی، طراحی یک سیستم کنترلی برای سطوح مختلف جامعه هنگام حرکت از سطح خرد به سطح کلان پیچیدهتر میشود. برای مثال همانگونه که طراحی یک سیستم کنترلی برای کنترل درجه حرارت یک منبع آب که جزئی بسیار ساده از یک نیروگاه است بسیار سادهتر از طراحی یک سیستم کنترلی برای کنترل کل یک نیروگاه میباشد؛ طراحی یک سیستم کنترلی برای یک مدرسه و دانشگاه که در مقایسه با کلیت جامعه اجزائی بسیار ساده و کوچک هستند بسیار سادهتر از طراحی سیستم کنترلی برای یک کشور و حتی جهان میباشد.
در این مرحله، با توجه به هدف این وبلاگ که صرفا ارائه مقدمهای بر کاربرد نظریه سیستمهای کنترل در علوم اجتماعی و ایجاد زمینهای برای پرداختن به نظریه سیستمهای کنترل اجتماعی میباشد، نیازی به پیچیده نمودن مفهوم سیستم و شناسایی تمامی سیستمها و خرده سیستمهای اجتماعی نداریم. زیرا این کار به نظر میرسد جز در انداختن ما در دامی که پارسونز نیز در نظریه سیستمی خود به آن در غلتید (نگاه کنید به turner,2010) و جلوگیری از شناخت پتانسیل فراوانی که کاربرد نظریه کنترل در جامعهشناسی دارد مزیت دیگری نخواهد داشت. به دلیل متفاوت بودن سیستمهای اجتماعی بواسطه متغیرهای مختلفی چون تاریخ، فرهنگ، نهادهای اجتماعی، زمینه جغرافیایی و ... همانند مهندسی کنترل که برای طراحی کنترل کننده یک سیستم میبایست علاوه بر شناخت نقطه مرجع نسبت به ابعاد مختلف آن سیستم شناخت و اشراف داشته باشیم؛ در طراحی کنترل کننده سیستم جامعه نیز میبایست اطلاعات و شناخت مناسبی از ابعاد مختلف سیستم اجتماعی در اختیار داشته و با توجه به آنها اقدام به طراحی کنترل کننده بهینه نماییم؛ این موضوع در طراحی کنترل کننده سیستمهای اجتماعی در هر سه سطح خرد، میانه و کلان از اهمیت فراوانی برخوردار است.
سنسور. سنسور که وظیفه اندازهگیری خروجی سیستم و ارسال دادهها به مقایسه کننده را بر عهده دارد در سیستمهای مهندسی از اهمیت شایانی برخوردار است. یک سنسور ناکارآمد که بنا به دلایل مختلف خروجی را با دقت مناسبی اندازهگیری نکرده باشد میتواند با ارسال دادههای غیر واقعی به مقایسه کننده، موجب شود سیگنال خطای اندازهگیری شدهای که به کنترل کننده ارسال میشود سیگنال صحیحی نبوده و در این شرایط حتی یک کنترل کننده بسیار کارآمد و بهینه بواسطه دادههای ورودی غیر دقیق، دستورهایی را صادر مینماید که نه تنها ناپایداری سیستم را کاهش نداده بلکه موجبات افزایش آن و در نهایت از کار افتادن سیستم را ایجاد خواهد کرد. در سیستم کنترلی جامعه نیز موسسات آماری، که در جوامع کنونی وظیفه گردآوری دادههایی از سطح سیستم جامعه و اندازهگیری خروجیهای آن را بر عهده دارند عینا همان نقشی را بر عهده گرفتهاند که سنسورها در سیستمهای کنترل حلقه بسته در مهندسی بر عهده دارند.
با توجه به همین نقش حساس موسسات آماری است که استقلال این موسسات و عدم تاثیرپذیری آنها از سایر سیستمهای اجتماعی و یا به زبان مهندسی، نویزها و اختلالات درون و برون سیستمی اهمیت مییابد. چرا که کافی است بنا به هر دلیلی، که میتواند از ضعف علمی حاکم بر این موسسات و یا قرار گرفتن آنها تحت نفوذ متغیرهای مختلف دیگر باشد، این موسسات در سنجش مقدار واقعی خروجی سیستم جامعه اشتباه کرده و با ارسال مقادیر کاذب به مقایسه کننده و سیستم حکمرانی جامعه که وظیفه کنترل کننده را برعهده دارد، موجبات ناپایداری بیشتر سیستم، کشور و حتی جهان را فراهم آورند.
در مطلب بعدی به موضوع رابطه بین سیستم و کنترل کننده در فضای اجتماعی پرداخته خواهد شد.
[1] تا کنون تعریف مشخصی از نقطه مطلوب یا مرجع سیستم کنترلی جامعه ارائه نداده ایم و مقدمهی ارائه شده پیرامون کاربرد نظریه سیستمهای کنترل در علوم اجتماعی، مستقل از نقاط مرجع گوناگون میباشد؛ به گونهای که تمامی افراد با در نظر داشتن نقطه مرجع مطلوب خود – که البته بنا به دلایلی که در مطالب پسین به آن خواهیم پرداخت، انتخاب آن نیز با محدودیتهایی در عالم واقع روبروست- میتوانند از این نظریه استفاده کنند. اما در مطالب بعد به جهت آماده نمودن مسیر برای ارائه مباحث پیشرفتهتر با توجه به ادبیات موجود پیرامون توسعه اجتماعی و توسعه پایدار نقطه مطلوب خود، که ارتباطی تنگاتنگ با هدف عام بقا و ماندگاری در سیستمهای گوناگون دارد را معرفی خواهیم کرد.
[2] البته پیشبینی میشود که به دلیل افزایش پیچیدگیهای محیطی بشر در آینده ناگزیر از طراحی سیستم کنترلیای در مقیاس جهان خواهد بود
[3] در حال حاضر برای دور نیافتادن از موضوع اصلی بحث به این محدودیتها نپرداخته و آن را موکول به بحث ویژگیهای پایهای نقطه مرجع در جامعه در مطالب بعدی مینماییم.
[4] ظهور منطق فازی و جعبه افزار منطق فازی در نرم افزار مطلب این امکان را برای ما فراهم آورده است که بتوانیم سیستمهای کنترلیای را با قابلیت تعقیب نقاط مرجع کیفی طراحی نماییم.