چندی است در ایران، کوه یخ فساد سر از آب برون آورده و تشت رسوایی آن از بام افتاده است. دیگر سخن بر سر وجود و یا عدم وجود آن نیست، و اصلاحطلب و اصولگرا و موافقان و مخالفان نظام سیاسی کنونی بر به دام افتادن نظام سیاسی و اجتماعی ایران در این دام، هم داستانند. شواهد گویای آن است که فساد، نهادهای عمومی و دولتی ایران را در نوردیده و شائبه نفوذ گسترده آن در نهادهای نظارتی نیز به شدت وجود دارد. در این بین دو مفهوم «فساد سیستمی» و «فساد سیستماتیک» که میتواند در آسیبشناسی این پدیده و در نتیجه یافتن راه حلی برای مواجهه به آن یاریگر باشد به اشتباه در موارد بسیار و حتی از سوی متخصصین، به صورت مترادف با یکدیگر به کار برده میشوند. دقت در به کارگیری این دو مفهوم از آن رو مهم است که یکی بیانگر یکی از مهمترین علل پیدایش و رشد پدیده فساد است و دیگری بیانگر پیچیده شدن این پدیده.
سیستمهای سیاسی - اجتماعی، بواسطه تشکیل شدن از اجزای گوناگون، نوع رابطه خاص بین این اجزاء و قواعد و الگوریتمهای دستوری موجود در آنها به میزان متفاوتی در معرض گرفتار شدن در دام فساد قرار داشته و یا دارای سطوح متفاوتی از توانایی برای مواجهه با این پدیده و کنترل و نظارت بر آن میباشند. این همان چیزی است که سبب میشود دو کشور که در یک اقلیم فرهنگی مشترک نیز قرار دارند بواسطه بهرهمندی از آرایشهای سیستمی گوناگون، دارای سطوح مختلفی از فساد نیز باشند (در این زمینه مقایسه وضعیت دو کشور کره شمالی و جنوبی آموزنده خواهد بود). از این رو اگر سیستم سیاسی و اجتماعی خاصی، بواسطه ضعف در طراحی، مستعد گرفتار شدن در دام فساد باشد، با گذشت زمان درگیر این پدیده شده و در صورت عدم پیشبینی مکانیزمهای اصلاح کننده رفتار سیستم، در زمان طراحی و یا پس از آن، در چرخهای مثبت و خود تقویت کننده، مرتبا بر عمق و شدت آن افزوده خواهد شد. با توجه به توضیحات فوق، فسادی که بواسطه ضعفهای موجود در سیستم سیاسی – اجتماعی مجال بروز و ظهور یافته را «فساد سیستمی» مینامند که در کنار بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ... یکی از مصادیق بحرانهای سیستمی است. اما از سوی دیگر «فساد سیستماتیک» به این موضوع اشاره دارد که فساد، از یک پدیده فردی و موردی به پدیدهای پیچیده تبدیل شده است که کنشگران و یا نهادها و سازمانهای گوناگون و از جمله نهادهای نظارتی در آن درگیر میباشند. سیستم سیاسی و اجتماعی ایران امروز بی گمان گرفتار پدیده «فساد سیستماتیک» شده است و این همان چیزی است که همگان فارغ از گرایشهای سیاسی به آن معترفند، اما آنچه که مهمتر بوده و میبایست موجبات بازاندیشی و اصلاح در سیستم کنونی را فراهم آورد آن است که مواجهه و چیرگی بر این «فساد سیستماتیک»، با سیستم معیوب کنونی که خود علت اصلی پیدایش این «فساد سیستمی» است امکانپذیر نبوده و بلند پایهترین مقامهای نظام سیاسی اگر براستی دلنگران شیوع و گسترش این پدیده ویرانگر میباشند میبایست در وهله نخست نقاط ضعف سیستم کنونی را شناسایی نموده و در گام بعد، درد اصلاحات و جراحیهای اساسی در این سیستم را پذیرا باشند. ما ایرانیان برای آنکه یکبار دیگر در تاریخ معاصر خود، در موقعیت پر مخاطره فروپاشی یک نظام سیاسی - اجتماعی بواسطه ناکارآمدیها، که یکی از مصادیق بارز آن فساد سیستماتیک کنونی است، قرار نگیریم، که شوربختانه به نظر میرسد زمان و فرصت اندکی را برای گریز از آن داریم، میبایست به زمان طراحی این سیستم پس از فروپاشی سیستم پیشین بازگردیم و ببینیم که خطای ما در طراحی آن چه بوده است، که نتوانسته شعارهای زیبای طرح شده را محقق سازد.
در بخش دوم این نوشتار پیشنهادهایی در جهت مواجهه کارآمد با فساد سیستماتیک کنونی ارائه خواهد شد، اما مسئولان عالیرتبه نظام، میبایست توجه داشته باشند که دردی چنین بزرگ نیازمند جراحیهایی دردناک و دقیق است که بدون آنها، مبارزه با فساد از سطح شعار فراتر نخواهد رفت. نخستین گام آن است که آنان منافع ملی و سرنوشت ایران و ایرانیان را، به منزله مهمترین نقطه مرجع سیستم جغرافیایی- سیاسی - اجتماعی ایران، پذیرفته و آن را بر تارک دلبستگیهای خود بنشانند.