سیستم های اجتماعی

سرنوشت جوامع انسانی، ارتباطی تنگاتنگ با نوع سیستم های اجتماعی آنها دارد

سیستم های اجتماعی

سرنوشت جوامع انسانی، ارتباطی تنگاتنگ با نوع سیستم های اجتماعی آنها دارد

تاریخ بشر را می توان تاریخ تکامل سیستم های مکانیکی، هیدرولیکی، الکترونیکی، پنوماتیکی و مهمتر از همه سیستم های اجتماعی دانست. امروز تمامی پیشرفت های بشر به جایی رسیده است که برای بقا و ماندگاری، نیازمند استفاده از تمامی دانش خود، جهت طراحی سیستم های اجتماعی ای است که گذشته او را رقم زده و بخش عمده‌ای از آینده او را تعیین خواهند کرد. این وبلاگ مکانی است برای بحث و تبادل نظر، بین دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی در جهت استفاده از دانش خود در حوزه های گوناگون، حول یک موضوع:
طراحی و تحلیل سیستم های اجتماعی

رابطه کنشگر و سیستم اجتماعی

جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ق.ظ


رابطه بین کنشگر و سیستم اجتماعی یکی از مباحث بنیادینی است که نظریه سیستم‌های اجتماعی می‌بایست موضع خود را پیرامون آن مشخص نماید. مواضع گوناگونی نسبت به این موضوع بیان شده است که می‌توان آنها را بر روی طیفی از اهمیت و تعیین کنندگی تام و تمام کنشگر تا اهمیت و تعیین کنندگی کامل سیستم اجتماعی و مواضع میانه‌ای مبنی بر وجود رابطه ­ای تعاملی بین این دو تقسیم بندی نمود.

گرچه نظریه سیستم­های متعارف و مطرح در علوم اجتماعی را می­توان متعلق به دیدگاهی دانست که قائل به برتری ساختار بر کنشگر می­باشد اما قرائت ارائه شده از سیستم­های اجتماعی در این وبلاگ، پیش از ورود به این بحث و اولویت دادن به کنشگر یا سیستم اجتماعی و یا حکم دادن به وجود رابطه­ ای تعاملی بین این دو، با در نظر گرفتن تحلیل وابسته به مسیر، پرسش‌ دیگری را مقدم بر آن پرسش به این شرح مطرح می­نماید که: کنشگر یا سیستم اجتماعی در چه زمانی؟

در علوم مهندسی به هنگام ساخت یک سیستم در مرحله طراحی، طراح از آزادی عمل فراوانی برخوردار است، اما به محض اتمام فرایند طراحی و آغاز به کار سیستم، طراح تا زمانی که بواسطه محدودیت­های موجود دست به ایجاد اصلاحاتی در سیستم مدنظر نزند؛ ناگزیر به استفاده از سیستم در چارچوب محدودیت­های آن میباشد. در قلمرو اجتماعی نیز بسته به آنکه در مراحل اولیه بنیان­گذاری یک سیستم، در مراحل میانی عمر یک سیستم اجتماعی که از بنیان‌گذاری آن سال­ها می­گذرد و یا در زمانی باشیم که سیستم اجتماعی به شدت از سوی پیچیدگی­های محیطی تحت فشار قرار گرفته است به این پرسش، می­توان پاسخ‌های گوناگونی داد. به عبارتی نمیتوان در کل و بدون توجه به موقعیت زمانی، حکم به اولویت و برتری کنشگر، سیستم اجتماعی و یا تعامل بین این دو داد. در مراحل اولیه طراحی و بنیان­گذاری یک سیستم اجتماعی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان- کنشگر دارای قدرتی بیش از سیستم می‌باشد، البته باید توجه داشت که در این مرحله نیز تمامی کنشگران از قدرتی یکسان برخودار نبوده و توان اثرگذاری آنها ربط وثیقی با میزان بهره‌مندی آنها از منابع مختلف از قبیل پول، قدرت و شخصیت کاریزماتیک دارد. اما در شرایطی که سیستم اجتماعی از مرحله طراحی عبور کرد و از یک سیستم تصور شده به یک سیستم وضع شده تغییر حالت داد و تا حدودی بواسطه گذر زمان قوام یافت و یا در مراحل نهایی تبدیل به یک نهاد اجتماعی شد، اندک اندک به منزله واقعیتی بیرونی ظاهر شده و از قدرتی مستقل از کنشگران و فراتر از آنان بهره‌مند می‌گردد. اما رابطه کنشگر و سیستم اجتماعی به این دو بازه زمانی محدود نمی‌شود، بازه سومی نیز وجود دارد که رابطه بین کنشگر و سیستم می‌بایست در آن مورد توجه قرار گیرد. در بازه سوم که سیستم اجتماعی بواسطه عدم تطابق با محیط بیرونی، ناتوانی در پاسخ­گویی به پیچیدگی­های محیطی، واگذاری بخشی از کارکردهای خود به سیستم‌های دیگر و یا بلا موضوع شدن نیازهای اولیه‌ای که در بدو تاسیس سبب شکل‌گیری آن شده، دچار ضعف شده است، رفته رفته بر اهمیت کنشگران افزوده شده و یکبار دیگر کنشگران به نسبت بهره‌مندی‌شان از منابع گوناگون، در برابر سیستم قدرت می­گیرند.

مطالب فوق را می­توان به وضوح در انقلاب­های اجتماعی که یکی از نقاط عطف در فرو شکستن یک سیستم اجتماعی کلان و بنیان­گذاری سیستم اجتماعی کلان دیگری می­باشد مشاهده نمود.

در مرحله نخست انقلاب، یک سیستم اجتماعی به دلیل عدم توانایی در پاسخگویی به نیازها و یا انطباق با پیچیدگی­های روزافزون محیطی دچار ضعف گردیده و کنشگرانی که منایع مختلفی در اختیار دارند و از سوی دیگر دارای منفعت در فروپاشی سیستم اجتماعی قدیمی­ تر و بنیان­گذاری سیستم اجتماعی جدیدتری می­باشند در درون سیستم اجتماعی جنبش قدرت یافته و حول هدف کنار گذاردن سیستم قدیمی متشکل شده و ساختار مییابند[1]، در این مرحله سیستم اجتماعی کلان یا با ایجاد تغییراتی در خود که به آن توانایی مواجهه بهینه­ با پیچیدگی­های بیرونی را می‌دهد و یا از طریق استفاده از قدرت خود برای سرکوب مخالفت­های شکل گرفته همچنان استمرار می ی­ابد و یا بواسطه متراکم ­تر شدن قدرت کنشگران و قویتر شدن سیستم اجتماعی جنبش، دچار فروپاشی میگردد. پس از فروپاشی سیستم اجتماعی قدیمی، کنشگران و منابعی که هر یک از آنها در اختیار دارند و در درون سیستم اجتماعی جنبش ساختار یافتهاند در بنیان­گذاری سیستم جدیدتر و تبدیل "سیستمهای اجتماعی تصور شده" به "سیستم های اجتماعی وضع شده" اهمیت مییابند. پس از فروپاشی سیستم پیشین، طیفی از شرایط امکان وقوع دارد که دو سر این طیف را میتوان اینگونه توصیف نمود: کشنگران با حفظ سیستم اجتماعی کلان پیشین تنها اقدام به جایگزینی و تغییر کنشگران حاضر در نقشها مینمایند؛ و یا دست به آفرینش سیستم اجتماعی نوینی میزنند که از خرده سیستمها، نقش‌ها و روابط جدیدی تشکیل شده است. نظریه سیستمهای کنترل اجتماعی بر آن است که میزان تغییر در پاسخ خروجی سیستم کنترل اجتماعی بیشتر از آنکه به جابجایی کنشگران حاضر در نقش‌ها ارتباط داشته باشد با میزان تغییراتی مرتبط است که در درون سیستم اجتماعی، و به صورت ویژه در کنترل کننده سیستم اجتماعی که در مباحث بعدی توضیحاتی پیرامون آن ارائه خواهد شد، صورت پذیرفته است.

پس از بنیان­گذاری سیستم نوین فرایند قدرت­ گیری کنشگران که پس از به ضعف گراییدن سیستم قدیمی روندی رو به رشد را طی نموده بود معکوس شده و با گذر زمان، سیستم اجتماعی در مقابل کنشگران قدرت می­ یابد و این فرایند قدرت­گیری تا زمانی که سیستم در مواجهه با پیچیدگی­های محیطی روزافزون دچار ضعف نگردد ادامه خواهد یافت.

بنابراین با توجه به مطالب فوق به پرسش اهمیت کنشگر و یا سیستم، در زمان­های مختلف و بسته به قرار گرفتن کنشگران در درون سیستمهای اجتماعی مختلف و میزان منابع گوناگونی که کنشگران در اختیار دارند می­توان پاسخ­های متفاوتی داد، و پیش از ارائه هرگونه پاسخی به این پرسش می­ بایست وضعیت را در رابطه با متغیرهایی چون زمان، مکان، نوع سیستم اجتماعی و میزان منابعی که در اختیار کنشگر قرار دارد مشخص نمود.

در مطلب بعدی تلاش خواهد شد با در نظر داشتن مدل‌های ارائه شده از‌ سیستم‌های کنترلی در مباحث پیشین، مدل سیستم کنترل حلقه بسته جامعه که در تحلیل و آسیب‌شناسی سیستم‌های اجتماعی کلان و خرد کمک فراوانی به ما می‌نماید معرفی و تشریح گردد.



[1]  البته باید توجه داشت که در سطح کلان در بخش اعظمی از تاریخ بشر بواسطه آنکه کنشگران، علت پاسخ سیستم را نه در نوع سیستم اجتماعی و رابطه بین اجزاء آن، بلکه در کشنگران اشغال کننده نقشها در درون سیستم جستجو میکردند؛ تنها اقدام به تغییر کنشگران مینمودند بدون آنکه تغییر در سیستم اجتماعی و رابطه بین اجزاء آن را که متغیر اصلی در پاسخ سیستم بود مدنظر داشته باشند و همین امر یکی از علل اساسی شکلگیری‌‌ دورهای تاریخی در برخی کشورهای جهان است.   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۰۹
سجاد فتاحی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی