سرآغاز
سفری را به آغاز تاریخ انسان تصور کنید؛ آنجا که او برای بقا و ماندگاری در محیط پیرامون خویش از آنرو که از نظر زیستی ناتوان است؛ دست به آفرینش ابزار میزند؛ تکهای تیز شده از چوب درختی و یا استخوان حیوانی که چوب بلندی به آن بسته شده است؛ شاید نخستین و ابتداییترین ابزار او باشد و شاید نخستین سیستمی که دست به طراحی آن زد که بخشی از ناتوانیهای زیستی او را بپوشاند. ادامه تاریخ بشر را از آن زمان تا کنون میتوانیم تاریخ پیچیدهتر شدن سیستمهای مکانیکی، هیدرولیکی، نیوماتیکی، الکترونیکی و مهمتر از همه سیستمهای اجتماعی بدانیم. اگر سیستمها وسیلهای برای دستیابی به اهداف و پاسخگویی به نیازهای متنوع و متفاوت انسان اند؛ بنابراین میبایست بخش عمدهای از میزان دستیابی و یا عدم دستیابی او به اهداف را در آنها و رابطه بین اجزائشان جستجو کرد. سیستمهای اجتماعی نیز از همین قاعده تبعیت میکنند؛ به عبارتی بخش عمدهای از علل فقر، عدم توسعه، بحرانهای زیست محیطی، بحران در زمینه سرمایه اجتماعی و ... را میبایست در سیستمهای اجتماعی، رابطه بین این سیستمها، اجزا داخلی و الگوریتمهای دستوری آنها جستجو کرد.
این وبلاگ از طریق ایجاد فضایی برای معرفی، تبادل نظر و مهمتر از همه نقد یک چهارچوب و مدل نظری بین رشته ای؛ در صدد فراهم نمودن ابزاری برای تحلیل دقیق تر سیستم های اجتماعی و پاسخگویی فروتنانه و مقدماتی به برخی پرسشهای تاریخی مهم زیر است: "علت دورهای تاریخی که برخی کشورها قرنها بدان گرفتار شدهاند چیست؟" "علت پیشرفت سریع برخی کشورها و رکود و توقف برخی کشورهای دیگر چه میباشد؟" چرا برخی کشورها از نظر شاخصهای توسعه در وضعیت بهتری قرار داشته و برخی دیگر از وضعیت چندان مناسبی برخوردار نیستند؟". در این وبلاگ تلاش میشود برای طرح دقیقتر ایده مرکزی صرفا به معرفی این چهارچوب و مدل نظری که ارتباطی تنگاتنگ با واقعیت بیرونی و جهان تجربی دارد؛ مبادرت نموده و از ورود به مباحث کاربردیتر اجتناب کرده و اینگونه مباحث را در فرصت هایی دیگر و از جمله در وبلاگی تحت عنوان "راهی به رهایی" دنبال نماییم.
سه استاد در شکل گیری ایده ها و مطالب مطرح در این وبلاگ نقشی اساسی داشته اند؛ نخست مهندس فواد کیانپور، استاد عزیزم در دوره کارشناسی کنترل و ابزار دقیق دانشگاه عباسپور که نخستین ایده های این رویکرد بر سر کلاس های او و بحث های پس از کلاس با وی شکل گرفت؛ دوم دکتر محمد فاضلی استاد راهنمای عزیزم در درس، اخلاق و زندگی که آشنایی با او یکی از بزرگترین خوشبختی ها و البته بزرگترین مسئولیت هایی است که می تواند نصیب یک دانشجو آن هم در فضای نه چندان مساعد جامعه شناسی آکادمیک ایران شود. حضور و تاثیر او را می توان در تک تک جملات مناسبی که پس از پذیرش در دانشگاه مازندران تا کنون نوشته ام و از این پس خواهم نوشت به وضوح دید و ناگفته پیداست که مسئولیت تمامی ضعف ها و کاستی های موجود در متن ها و جملات همه با خود من است و سوم دکتر شروین وکیلی که مدت چندانی از آشناییم با او نمی گذرد اما او از جمله افرادی است که تاثیر خود را در همان دیدار اول می گذارد و البته در این مدت کوتاه از او بسیار آموخته ام؛ او را شاید بتوان یکی از نخستین افراد هم نسل او دانست که به ضرورت توجه به نظریه سیستم های پیچیده در علوم اجتماعی ایران تاکید نموده است و البته نظریه ای نیز در این زمینه دارد که مطالعه آن را به تمامی دوستان توصیه می کنم. تمامی مطالب این وبلاگ را، اگر البته قدر و ارزشی داشته باشد، تقدیم می کنم به این سه استاد گرامی به پاس تمامی آموخته هایم از آنها و البته تمامی زجرها و دردهایی که این سه انسان مسئول بواسطه زندگی تحت سیستم هایی نامناسب و ناکارآمد متحمل شده اند.
پیشاپیش از همه اساتید و دوستانی که وقت گرانبهای خود را صرف مطالعه مطالب این وبلاگ و ارائه نظرات و نقدهایی می کنند که نگارنده سخت به آنها محتاج است سپاسگزاری می نمایم. امید است که این فضا سهم ناچیزی در توجه دوباره به نظریه سیستم ها در علوم اجتماعی و جامعه شناسی ایران که بنا به دلایل گوناگونی مورد غفلت واقع شده و البته اهمیت و قدرت فراوانی در تبیین مسائل و بحران های پیش روی جامعه ایرانی دارد ایفا نماید.
سجاد فتاحی