(به بهانه راهاندازی کانال سیستمهای حکمرانی)
https://telegram.me/governancesystems
چندی پیش استاد و دوست عزیزم محمد فاضلی، متنی را با عنوان «ایران، جامعه در مخاطره» منتشر کرد و در آن به بحرانهایی اشاره نمود که با محیط زیست ایران و سلامت ایرانیان ارتباط مییافت. او در ابتدای متن اینگونه بیان نموده است «مدتهاست که فکر میکنم وظیفه جامعهشناسی آن است که نظریهای درباره جامعه ایران ارائه کند، نظریهای که اول، جامعه ایران را توصیف کند، دوم، پیدایش آن در شکل و قواره فعلی را توضیح دهد و تبیین کند و سوم، به تبع توصیف و تبیینهایش، راهکارهای خروج از وضع فعلی را تشریح کند. من هر قدر به نظریهای واحد که همه ابعاد جامعه ایران را در سه وجه فوق در بر داشته باشد فکر میکنم، بیشتر به ناممکن بودن آن میرسم و اندک اندک به این فکر افتادهام که مجموعهای از نظریهها لازم است که وجوه مختلف جامعه ایران را در سه وجه فوق در بر بگیرند و دست آخر از سرجمع آنها شاید بشود یک نظریه تا حد لازم منسجم استخراج کرد».
با او در این بخش سخنش که وظیفه جامعهشناسان ایرانی آن است که نظریهای درباره جامعه ایران ارائه کنند که به چیستی این جامعه، چرایی قرار گرفتن آن در وضعیت مخاطره آمیز کنونی و چگونگی رهایی از این وضعیت پاسخ گوید همداستانم اما مبتنی بر آموزههایی که بسیاری از آنها را از او آموختهام، معتقدم که مشخصا برای جامعه ایران میتوان نظریهای واحد ارائه نمود که به هر سه پرسش فوق پاسخ گوید و از قضا تکه تکه کردن «مساله ایران زمین بحرانزده» ما را از شناسایی علت اصلی پیدایش وضعیت کنونی دور نموده و به راهحلهایی خواهد رساند که کمکی به حل مساله نخواهد کرد. به عبارتی وظیفه جامعهشناسان ایرانی، شناسایی ریشههای مشترک بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی پیشروی ایران به منزله یک کلیت است و جدا دیدن هر یک از این مسائل، کمکی به حل آنها نخواهد کرد.
@governancesystems
مبتنی بر نظریه سیستمها به صورت عام و
نظریه سیستمهای کنترل اجتماعی به صورت خاص، معتقدم که بخش قابل توجهی از بحرانهای
پیشروی ایران زمین در ابعاد گوناگون، بواسطه ناکارآمدی و ضعفهای برآمده از طراحی
نامناسب کنترل کننده و تنظیمگر این سیستم جغرافیایی، سیاسی که از این پس آن را «سیستم
حکمرانی» مینامیم، مجال بروز، ظهور و اثرگذارای یافتهاند و راه رهایی از این
وضعیت نیز تنها از مجرای اصلاح و کارآمدسازی این کنترل کننده و تنظیمگر و
زیرمجموعههای گوناگون آن میگذرد. به عبارتی بر بحرانهای اشاره شده توسط او و
سایر افرادی که بعدها در این بحث شرکت کردند میبایست بحران دیگری را افزود که از
منظر نگارنده این سطور ریشه وضعیت نامناسب کنونی است و بدون فائق آمدن بر آن، غلبه
بر سایر بحرانها نیز امکانپذیر نخواهد بود و آن بحران چیزی نیست جز «بحران
کارآمدی سیستم حکمرانی در ایران».
در دو سال گذشته مبتنی بر نظریه سیستمها و سیستمهای
کنترل اجتماعی در دو وبلاگ سیستمهای اجتماعی (www.Socialsystems.blog.ir ) و راهی به رهایی (www.apathtoliberation.blog.ir
https://telegram.me/governancesystems