پاسخ نظامهای سیاسی را از حیث حساسیت و وابستگی به شخصیتهای سیاسی آنها میتوان بر روی طیفی از نظامهایی که پاسخ آنها، وابستگی چندانی به شخصیتهای ایفا کننده نقشهای کلیدی ندارد و نظامهایی که پاسخ آنها به شدت به این شخصیتها وابسته است، تقسیم نمود. نظام جمهوری اسلامی، بواسطه طراحی و ساختار خاص آن، از جمله نظامهایی است که عملکرد آن در تامین منافع ملی، به شدت به شخصیتهای ایفا کننده نقشهای کلیدی آن وابسته بوده و این یکی از بزرگترین نقاط ضعف این نظام است. از این منظر، شاید بتوان بزرگترین دغدغه و مهمترین پروژه «آیت الله هاشمی رفسنجانی» را در سالهای آخر عمر، که به طرق گوناگون و در مجالهای مختلف به صورت آشکار و پنهان از آن سخن میگفت، «پروژه حل و فصل بحران جانشینی پیشرو، در نظام سیاسی ایران» دانست. بحرانی که اگرچه در سالهای اخیر در تلاش برای حل آن به گونهای بهینه بود، اما اکنون، از منظر منافع ملی، میتوان از تشدید این بحران، بواسطه درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی سخن گفت. به عبارتی «بحران جانشینی» با «بحران جانشینی آیت الله هاشمی رفسنجانی» تشدید شده است. شایسته است که تمامی افراد و جریانهایی که به نوعی به آینده ایران اندیشیده و دغدغه منافع ملی را دارند، پروژه ناتمام آیت الله را بیش از پیش مورد توجه خود قرار دهند و صدای او را به خاطر داشته باشند که میگفت:
«... ظلم است؛ ظلم بزرگی، اگر به فردای این کشور فکر نکنیم . فردا ممکن است ما نباشیم؛ ولی فرزندان ما که هستند. آینده که هست. ایران که هست. ستونهای فردا را باید امروز بنا کنیم ....»