سیستم های اجتماعی

سرنوشت جوامع انسانی، ارتباطی تنگاتنگ با نوع سیستم های اجتماعی آنها دارد

سیستم های اجتماعی

سرنوشت جوامع انسانی، ارتباطی تنگاتنگ با نوع سیستم های اجتماعی آنها دارد

تاریخ بشر را می توان تاریخ تکامل سیستم های مکانیکی، هیدرولیکی، الکترونیکی، پنوماتیکی و مهمتر از همه سیستم های اجتماعی دانست. امروز تمامی پیشرفت های بشر به جایی رسیده است که برای بقا و ماندگاری، نیازمند استفاده از تمامی دانش خود، جهت طراحی سیستم های اجتماعی ای است که گذشته او را رقم زده و بخش عمده‌ای از آینده او را تعیین خواهند کرد. این وبلاگ مکانی است برای بحث و تبادل نظر، بین دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی در جهت استفاده از دانش خود در حوزه های گوناگون، حول یک موضوع:
طراحی و تحلیل سیستم های اجتماعی

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است


در چند مطلبی که در ادامه منتشر می‌شود تلاش شده است مراحل کلی طراحی، تحلیل و آسیب‌شناسی یک سیستم کنترل اجتماعی توضیح داده شود. اگرچه اصول طرح شده قابل تعمیم به تمامی سیستم‌های اجتماعی از سیستم‌های کوچکی چون خانواده، دبستان و مهدکودک تا سیستم‌های کلان‌تری چون دانشگاه‌ها و وزارت‌خانه‌ها و ... می‌باشد اما به صورت مشخص توضیحات بر سطحی کلان و بر طراحی سیستم‌های کنترل اجتماعی برای کشورها متمرکز شده است.

نخستین گام در طراحی یک سیستم کنترل اجتماعی آن است که مشخص کنیم که این سیستم قرار است به چه نیازی پاسخ گفته و چه هدفی را برآورده نماید. بدون مشخص نمودن نقطه هدفی که قرار است سیستم به آن دست یابد اصولا طراحی کنترل کننده سیستم که در مقیاس کشور می‌توان آن را «سیستم حکمرانی» دانست اگرچه ممکن است اما ره به جایی نخواهد برد و ممکن است به تکرار الگوهای ناکارآمد گذشته و یا حتی پدید آمدن الگوهایی ناکارآمدتر از آنها منجر شود (تجربه کشورهایی که پس از انقلاب‌های خود سیستم‌های حکمرانی‌ گذشته خود را در ظاهری نو بازسازی کردند و یا کشورهایی که پس از انقلاب سیستم‌های حکمرانی‌ای ناکارآمدتر[1] از سیستم‌های حکمرانی گذشته را بنا نهاده‌اند از همین منظر قابل بررسی است). به عبارتی با در نظر گرفتن یک کشور به مثابه یک سیستم، در گام نخست تصویری از آنچه که خواهان رسیدن کشور به آن می‌باشیم ترسیم نموده و آنگاه این تصویر و نقطه هدف را به گونه‌ای شاخص‌سازی می‌نماییم که امکان سنجش کمی و یا کیفی آن فراهم باشد. سنجش‌پذیر نبودن نقطه هدف به معنای عدم توانایی ما در ارزیابی تصمیمات و سیاست‌گذاری‌ها از نظر دور نمودن و یا نزدیک نمودن پاسخ سیستم به نقطه هدف می‌باشد. اگرچه در عالم ذهن، هر فرد و یا گروهی می‌تواند نقطه هدفی را برای جامعه و کشور خود ترسیم نماید اما انتخاب نقطه هدف در عرصه عمل با محدودیت‌هایی روبرو است. در صورت عدم توجه به این محدودیت‌ها اگرچه می‌توان کنترل کننده‌ها و سیستم‌های حکمرانی خاصی را طراحی نمود، اما این سیستم‌ها در گذر زمان با چالش‌های عدیده‌ای مواجه شده و به دلیل افزایش ناپایداری در پاسخ سیستم‌ در مقیاس کشور علاوه بر آنکه خود به سوی نابودی پیش می‌روند ماندگاری کشور را نیز به خطر خواهند انداخت.

همانطور که پیشتر اشاره شد، هدف از طراحی هر سیستم کنترلی دستیابی به یک هدف است که این هدف در قالب یک نقطه هدف به کنترل کننده معرفی میشود و کنترل کننده بهینه، کنترل کننده‌ای است که با اعمال ورودی هدف به آن، در حدالقل زمان و با حدالقل نوسان ممکن، پاسخ سیستم را از حالت پاسخ گذرا عبور داده و در حالت پاسخ ماندگار، با کمترین خطای آفست به نقطه مرجع نزدیک نموده و یا در حالت ایدهآل بر آن منطبق نماید.

در سیستمهای کنترل حلقه بسته که جامعه نیز یکی از این نوع سیستمها میباشد، نقطه هدف میبایست دارای خصوصیاتی باشد تا سیستم کنترلی بتواند به آن دست یابد. به عبارتی اگرچه در عالم ذهن می‌توان هر نقطه هدفی را ترسیم نمود اما در عرصه واقعیت دست‌یابی به آن نقاط با محدودیت‌هایی روبروست.  برای تعیین یک نقطه هدف مناسب برای سیستم‌هایی در مقیاس کشور توجه به نکات زیر راهگشا می‌باشد:

1-    نقطه مرجع و یا مجموعه هدفی که یک کشور خواهان دستیابی به آن است؛ میبایست روشن و مشخص بوده و عاری از تناقضات جدی باشد. وجود تناقض‌های شدید در مجموعه هدف، حتی در صورت امکان سنجش این مجموعه، موجبات ناپایداری سیستم کنترلی را فراهم می‌نماید.

2-    مجموعه هدف میبایست قابلیت سنجش از طریق شاخصهای کمی و کیفی را داشته باشد. مقایسه کننده سیستم کنترلی چه در سیستمهای کنترل مهندسی که یک سیستم الکترونیکی است و چه در سیستمهای کنترل اجتماعی که میتواند یک سیستم الکترونیکی، انسان و یا ترکیبی از هر دو باشد؛ تنها از طریق مقدار سنجیده شده خروجی سیستم توسط سنسور و مقایسه آن با مقدار ورودی مرجع است که میتواند مقدار خطا را برآورد کرده و نتیجه را جهت تجزیه و تحلیل و صدور دستورات مناسب و یا اصلاح دستورات پیشین به کنترل کننده ارسال نماید. در صورت عدم امکان سنجش خروجی سیستم، کنترل کننده، دستوراتی را صادر خواهد کرد که نه تنها موجبات پایداری سیستم را فراهم نخواهد کرد بلکه ممکن است سبب افزایش ناپایداری سیستم شود.

3-    نقطه هدف انتخابی به هر میزان که عامتر بوده و مورد توافق بخش بیشتری از اعضای سیستم اجتماعی مدنظر باشد، مخالفت کمتری را در سیستم اجتماعی برانگیخته و همراهی بخش بیشتری از جامعه را به همراه خواهد داشت؛ قرار دادن نقطه هدف بر شکاف­های بالقوه موجود در جامعه (شکاف‌های قومی، دینی و ...) می­تواند با بالفعل شدن این شکاف­ها موجبات ناپایداری سیستم را فراهم نماید. به هر میزان که نقطه هدف، متکی بر ایدئولوژی‌ای عام‌گرایانه باشد که مورد توافق و حمایت بخش‌های بیشتری از مردمان یک کشور است حمایت بیشتری را به خود جلب کرده و امکان موفقیت بیشتری خواهد یافت و از سوی دیگر به هر میزان که ایدئولوژی مورد اتکا خاص‌گرایانه‌تر باشد از حمایت بخش کمتری از مردم برخوردار بوده و کنترل کننده سیستم ناگزیر خواهد بود بخش عمده‌ای از توان و منابع خود را صرف نظارت و همراه نمودن مردم با آن نماید؛ که البته علیرغم صرف هزینه‌های فراوان در بلند مدت موفق نبوده و تنها بر ناپایداری‌های سیستم خواهد افزود. عدم موفقیت سیستم‌های حکمرانی قوم‌گرایانه و دینی در مقایسه با سیستم‌های حکمرانی‌ای که بر ایدئولوژی‌های عام‌گرایانه‌تری چون ایدئولوژی‌های ملی‌گرایانه مبتنی بوده‌اند از همین منظر قابل بررسی است.

با این توضیحات اکنون می‌توان به این پرسش پاسخ داد که بهترین نقطه هدف برای یک سیستم در مقیاس کشور چیست؟ همانطور که پیش‌تر نیز بیان شد، عام‌ترین هدف تمامی سیستم‌ها ماندگاری و بقا در محیط پیچیده پیرامون است، بنابراین می‌توان بیان نمود که عام‌ترین هدف یک سیستم در مقیاس کشور نیز که می‌تواند مورد تایید اکثریت قابل توجهی از اعضا تشکیل دهنده آن باشد بقا و ماندگاری است. اما ماندگاری، کلید واژه‌ای کلی است که می‌توان معانی متفاوتی را بر آن بار نمود و هر فرد و یا گروهی می‌تواند آن را به گونه‌ای تفسیر نماید. هنگامی که از این سخن می‌گوییم که خواهان ماندگاری و بقا کشور هستیم به چه معناست؟ و چه عواملی می‌تواند بقا یک کشور را به خطر انداخته و یا شانس ماندگاری آن را افزایش دهد؟

با مراجعه به داده‌های تاریخی موجود عواملی چون وضعیت اقتصادی کشورها؛ وضعیت زیست محیطی آنها؛ سطح دانش و آگاهی آنها از جهان و قواعد حاکم بر آن؛ وضعیت آنها از نظر انسجام اجتماعی و اختلافات و تعارضات اجتماعی موجود بین گروه‌های قومی و مذهبی تشکیل دهنده آنها؛ سطح توانایی‌های‌ نظامی؛ توانایی‌ آنها در پرورش و جذب منابع انسانی توانا و کارآمد، سطح بهداشت، سطح امنیت و شبکه روابط دوستانه قوی‌تر با سایر کشورها از جمله مواردی هستند که توانایی کشورها را برای ماندگاری در محیط پیچیده پیرامونی افزایش می‌دهند،[2] بنابراین با تبدیل نمودن هر یک از این عوامل به شاخص‌هایی که از مجموعه‌ای از سنجه‌ها تشکیل شده‌اند و با ترکیب آنها در یکدیگر می‌توان با توجه به هدف عام ماندگاری، نقطه هدفی را برای سیستم‌های کنترلی در مقیاس کشور مشخص نمود. نقطه هدفی که می‌تواند معیاری برای تحلیل، آسیب‌شناسی و طراحی کنترل کننده‌ها و یا سیستم‌های حکمرانی در مقیاس کشور و ارزیابی تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های آنها باشد. از این پس این نقطه هدف را که در مطلب پسین با استفاده از تجربیات موجود سعی در شاخص‌سازی آن خواهیم نمود و سیستم‌های حکمرانی برای تامین منافع اکثریت افراد کشورهایشان و افزایش توانمندی سرزمین هایشان برای بقا و ماندگاری در محیط پیچیده پیرامونی می‌بایست با توجه به آن طراحی شده و با در نظر داشتن آن اقدام به سیاست‌گذاری نمایند، «شاخص منافع ملی»[3] می‌نامیم.

 



[1] در اینجا منظور از یک سیستم حکمرانی ناکارآمد، سیستمی است که توانایی افزایش پایداری در سیستم را نداشته و آن را به سمت ناپایداری و فروپاشی هدایت نموده و ماندگاری آن را به خطر می‌اندازد.

[2]  البته با مطالعات بیشتر می‌توان بر تعداد این عوامل و دقت شاخص معرف نقطه هدف سیستم افزود

[3] National interest indicator 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۵
سجاد فتاحی